English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8359 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
throughput U حداکثر فرفیت میزان محصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
maximum capacity U فرفیت حداکثر
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
product usage rate U میزان مصرف محصول
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
exchanged U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punches U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
berthing capacity U فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
valence U واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
opportune lift U فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
iso product curve U منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
grid anode capacity U فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
outsides U حداکثر
maximum U حداکثر
peak U حداکثر
maximal U حداکثر
uttermost U حداکثر
peaking U حداکثر
endurance U حداکثر
peaks U حداکثر
outside U حداکثر
payloads U حداکثر بار
peak output U حداکثر تولید
peak speed U حداکثر سرعت
submaximal U زیر حداکثر
peak voltage U ولتاژ حداکثر
full speed U حداکثر سرعت
maximum work U کار حداکثر
price ceilings U حداکثر قیمت
global maximum U حداکثر مطلق
flank speed U حداکثر سرعت
peak load U حداکثر بار
flat out U حداکثر سرعت
relative maximum U حداکثر نسبی
full bore U حداکثر تلاش
high tides U حداکثر مد دریا
high tide U حداکثر مد دریا
payload U حداکثر بار
optimum height U حداکثر ارتفاع
peak load U بار حداکثر
wage ceiling U حداکثر دستمزد
intensity maximum U حداکثر شدت
peak demand U حداکثر تقاضا
maximum value U مقدار حداکثر
maximum thermometer U گرماسنج حداکثر
maximum frequency U فرکانس حداکثر
maximum energy U انرژی حداکثر
maximum efficiency U راندمان حداکثر
maximum efficiency U حداکثر کارائی
maximum duration U زمان حداکثر
maximum detector U اشکارساز حداکثر
maximum density U حداکثر تراکم
maximum demand U بار حداکثر
maximum deviation U انحراف حداکثر
maximum deflection U انحراف حداکثر
peak current U جریان حداکثر
maximum current U جریان حداکثر
maximum available powere U توان حداکثر
maximum amplitude U دامنه حداکثر
maximization U به حداکثر رسانیدن
maximum gain U تقویت حداکثر
maximum limited stress U تنش حداکثر
maximum load U بار حداکثر
maximum speed U حداکثر سرعت
peak U حداکثر کاکل
peaking U حداکثر کاکل
peaks U حداکثر کاکل
maximum performance U کارایی حداکثر
maximum slope U حداکثر شیب
maximum ratings U مقدار حداکثر
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
maximum profit U حداکثر سود
maximum price U حداکثر بها
maximum power demand U مصرف حداکثر
maximum performance U عملکرد حداکثر
maximum output U خروجی حداکثر
maximum of intensity U حداکثر شدت
maximum moment U حداکثر لنگر
maximal U وابسته به حداکثر
supercharge U خرج حداکثر
maximum light transmission U انتقال نور حداکثر
ultimate bearing capacity U حداکثر فشار متحمل پی
maximum flexibility U خمش پذیری حداکثر
low tide U حداکثر جذر دریا
extreme U حداکثر درمنتهی الیه
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
maximum in power gain U تقویت قدرت حداکثر
maximum input frequency U فرکانس ورودی حداکثر
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
high run U حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
maximum current rating U جریان نامی حداکثر
high water U حداکثر ارتفاع اب مد دریا
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
at full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
maximum direction finding U جهت یابی حداکثر
maximum liklihood method U روش حداکثر احتمال
maximum load U بار گذاری حداکثر
maximum modulating frequency U فرکانس حداکثر مدولاسیون
maximum wavelength U طول موج حداکثر
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
maximum take off weight U حداکثر وزن برخاستن
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
utility maximization U به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
maximum sound pressure U فشار صوت حداکثر
utmost good faith U حداکثر حسن نیت
maximum reverse r.m.s. voltage U ولتاژ سد موثر حداکثر
maximum scattering angle U زاویه پراکندگی حداکثر
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
maximum ratings U مقدار نامی حداکثر
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
maximum natality U حداکثر زاد و ولد
maximum output voltage U ولتاژ خروجی حداکثر
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
maximum permissible load U بار مجاز حداکثر
maximum permissible voltage U ولتاژ مجاز حداکثر
marginal U حداکثر نزدیک به انتها
maximum power gain U تقویت توان حداکثر
maximum power operation U کار با توان حداکثر
ceiling prices U حداکثر قیمت قانونی
maxvo U حداکثر توان هوازی
ceiling price U حداکثر قیمت قانونی
maximum allowable concentration U حداکثر غلظت مجاز
utmost U منتهای کوشش حداکثر
maximum operating voltage U ولتاژ کار حداکثر
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
principle of miximum overlap U اصل حداکثر همپوشانی
flank speed U حداکثر سرعت قایق
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
breaking load U حداکثر تحمل بار
profit maximization U به حداکثر رسانیدن سود
maximum control current U جریان کنترل حداکثر
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
traffic peak U حداکثر عبور و مرور
pron to U با حداکثر سرعت ممکن
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
ultimate compressive strength U حداکثر مقاومت دربرابر فشار
wall up U رسیدن موج به حداکثر اوج
ramp weight U حداکثر وزن ممکن هواپیما
payloads U حداکثر قابلیت حمل بار
maximum recording attachment U دستگاه ضبط کننده حداکثر
in the groove <idiom> U حداکثر کار را انجام دادن
powered U حداکثر تلاش در کمترین زمان
maximum surface temperature U درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum likelihood method U روش حداکثر درست نمایی
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
deadweight tonnage U حداکثر تناژ وسیله نقلیه
maximum r.m.s. on state current U جریان رفت موثر حداکثر
payload U حداکثر قابلیت حمل بار
hard charge U بشدت و حداکثر سرعت راندن
maximum power point current U جریان در نقطه توان حداکثر
maximum scale value U مقدار درجه بندی حداکثر
layer depth U که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
great tropic range U حداکثر اختلاف جذر و مداستوایی
maximum powerpoint voltage U ولتاژ در نقطه توان حداکثر
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powering U حداکثر تلاش در کمترین زمان
hull speed U حداکثر سرعت نظری قایق
maximum range U حداکثر برد جنگ افزار
maximum forward r.m.s. on state current U جریان رفت موثر حداکثر
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
valence U فرفیت
volumes U فرفیت
capacities U فرفیت
volume capacity U فرفیت
volume U فرفیت
lifting U فرفیت
throughput U فرفیت
Recent search history Forum search
1اصلاح ترجمه
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1ماست چی معنی دارد
1risk rate
1معنی کلمه procom
0Nonexposed
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com